Sorry

دوستان من ، سلام .

راستش ببخشید اینروزا بهتون سر نمی زنم ، امتحانات ترم دوم شروع شده و بدجوری درگیرم .

انشالله بعد از 24 در خدمتم .

یه نظر سنجی : دوست دارید تو وبلاگم در مورد فیلم های جالب هم مطلب بذارم ؟

منتظرتونم ، با بای

داغ ترین خواننده خارجی ، Lady Gaga !


ایندفعه میخوام داغ ترین خواننده خارجی زن در کل جهان رو معرفی کنم ! لیدی گاگا !

نام کامل او استفانی -ژوان – انجلینا- گرمانوتا  متولد 20 مارس 1986 می باشد وقتی چهار ساله بود شروع به نواختن پیانو کرد در سن سیزده سالگی اولین اهنگ خود را نوشت چند سال بعد با کمی تغییر ان را در برنامه میکروفن ازاد اجرا کرد.این اولین اجرای او در حضور همگان وهمچنین سکوی پرتاب موفقیت هایش بود.

درسن هفده سالگی به دانشگاه هنر و موسیقی نیویورک راه یافت در انجا بود که به صورت حرفه ای به نوشتن شعر مشغول شد.در سن نوزده سالگی اولین قرارداد کاری خود را با کمپانی دف جم رکورد بست.اما چند ماه بعد از کمپانی بیرون انداخته شد.او در این هنگام مشغول اجرا در پایین شهر و کلوب های زیر زمینی شد این مقارن بود با اولین تجربه اش با استفاده از مواد مخدر در حین اجرا بر روی صحنه.

لیدی گاگا در این زمان بسیار شکننده و عصبی به نظر می رسید .مدتی بعد در چندین پروژه اهنگ نویسی برای خواننده پاپ بریتنی اسپیرز و همچنین گروه پاپ پوسی کت دالز شرکت کرد.

اما موفقیت اصلی وی در سال 2008 هنگام تهیه البوم ( مشهوریت ) به اوج رسید.اولین اهنگ این البوم (فقط برقص) نام داشت که در اپریل 2008 بیرون امد در ان روز ها کمتر کسی فکر می کرد که این البوم از طرف یک خواننده گمنام بتواند رکورد ها از چنگ غول های موسیقی پاپ و یا ار اند بی برباید.این البوم توانست نقد های مثبت فراوانی را از ان خود کند.در دو هفته اول این البوم فقط 24000 نسخه فروش کرد که به گمان همه (اکثریت کسانی که در کار تهیه موزیک هستند و حتی طرفدارن موسیقی) یک شکست تجاری به تمام معنا برای تیه کنندگان و حتی خود کمپانی اینتراسکوپ بود.تقریبا دو هفته از پخش موزیک ویدئو (فقط برقص)گذشته بود که این اهنگ توانست در بسیاری از کشور ها در اروپا جز 10 موزیک ویدئو برت باشد به دلیل پخش موفق ویدئویی تک اهنگ اول دومین اهنگ البوم هم با نام( پوکر فیس) بیرون امد این بار این اهنگ جزئ 10 اهنگ برتر سایت بیلبورد قرار گرفت و همچنین ویدئو ان تا مدت ها بر روی کانال های موسیقی پخش می شد.همه چیز عالی به نظر می رسید و در این زمان بود که اهنگ (فقط برقص)نامزد دریافت جایزه گرمی شد.

اما یکی از دلایل موفقیت لیدی گاگا مطمئننا حضور تهیه کننده ای مسلط بر کار بود. رد وان تهیه کننده سوئدی که یکی از پایه های موفقیت لیدی گاگا در عرصه جهانی بود.رد وان به عنوان تهیه کننده اصلی این البوم بسیاری از ترک های البوم را به تنهایی درست کرد از جمله سه اهنگ اصلی البوم

(فقط برقص) (پوکر فیس)(بازی عشق)
او یک‌بار اعلام کرد که از چهره خودش خوشش نمی‌آید و قبول دارد که ظاهر صورتش مانند مردان می‌باشد! در همان مصاحبه گفت که چهره بریتنی را دوست دارد و دوست داشت که شبیه او باشد. برای آشنایی بیشتر ، چند تا از تراک هایش را به نمایش گذاشتم :

Love game

Just dance

Fashion

Bad romance

Paparazi

Monster

Boys boys boys

Telephone


برای چه عاشقت شدم ؟

امروز دلسرد تر از همیشه روی نیمکت نشسته ام ، سرم را بین دستانم نگه داشته ام ودر افکار عمیق فرو رفته ام . ضعف جلادانه وجودم را شکنجه می دهد ، از دوست صمیمی ام دلگیرم ، او هم دوباره مرا نادیده گرفت وتنها گذاشت ، همیشه در کنارش بودم تا به سوالاتش پاسخ دهم ، تا ماجراهای عاشقانه اش را با علاقه گوش دهم ؛ آنجا بودم تا کسی نرنجاندش ، تا ناراحتی به دلش رخنه نکند ، تا بداند که من همراهش در همه جا هستم ! اما او ....  حاضر بود در برابر دیگران خوار شود ولی از کناری اش ، که من بودم ، چیزی نپرسد . می خواست ماجراهای عاشقانه اش را بی تجربگان بدانند و راهکار های مسخره ای جلویش بگذارند .  تا آنجه که می توانست مرا با استفاده از اطرافیانش می رنجانید ، هروقت هم گوشه ای کز می کردم از ناراحتی موهایم را دور انگشتانم می پیچیدم ، حوصله نداشت دردم را بپرسد . هر کاری می تونستم به خاطرش کردم ولی او فقط نادیده گرفت و به کارهایش ادامه داد ، وقتی از گوشه ای از ویژگی های شخصیتم باخبر می شد ، مرا به بازی می گرفت و مسخره ام می کرد ...

آبی لغزان مژه هایم را آرام غلغلک می دهد ، فکر تو قلبم را سوراخ می کند . خودت و قلبت خیلی از من دورید ، سرزمین زیادی را باید زیر پا بگذارم تا شاید گوشه نگاهی به من بندازی . در اعماق عکس و پوستر هایت بوسه شناور می سازم و به امید حقیقی بودن هریک از این تصاویر مرتب جابجایشان می کنم تا بلکه یکی از آن ها لبخند ی رویایی هدیه ام کند . در زندان قلبت گیر کرده ام ، چرا به ملاقاتم نمیایی ؟ عشق درون قلبم سرزمین ها پیموده به یک نگاه ، چرا مرا نمیبینی ؟ جسمم خیلی ازت دور مونده ولی قلبم رو به چهار دیواری چشمات پوستر کردم ، ارزش یک نگاه هم ندارم ؟

شاید برای فرشته ای مثل تو من از ابلیس هم زشت تر ام ، شاید به مقام تو نمی رسم ، شاید خیلی برای عاشقی جوونم ، شاید همه این خصوصیات در خودم نمیبینم ....

تو ارزشت برایم بیش از ستاره هاست ولی من برای تو هیچم ، دختری پوچم از ذره ای زیبایی و ارزش ؛ پس چرا عاشقت شدم ؟

اما این دفعه عشق از سرم گذشته ، بیش از دیوانه ام . عاشقی برای چشمات برایم جنونی بی پایان شده و به امید نوازش آن لب های تحریک کننده ات جان خواهم داد . دیوانگی برایم مرزی ندارد ولی این بار جسمم را به کار می بندم تا کشور ها رو پشت سر بگذارم و با دستانم صورتت را به سمت خود بر می گردانم و در برابر چهار دیواری چشمانت جان می دهم .

دنیا ساکت شده و من برای آغاز جنجال عشق آماده ام ...

Justin Bieber


اینبار میخوام جوانترین خواننده خارجی رو بهتون معرفی کنم . جاستین بیبر خواننده ی جوان کانادایی این روزها سر و صدای زیادی بین مردم به پا کرده. جاستین خوانندگی را از 3 سال پیش شروع کرد ، در سال 2007 مادرش کلیپ هایی از جاستین در سایت یوتیوب گذاشت که مورد توجه بسیاری از مردم واقع شد به طوری که کلیپ هایش بازدیدی بیش از 10,000,000 نفر داشتند. بعد از گذشت 7 ماه که جاستین کلیپ های خود را در یوتیوب می گذاشت با استقبال بیشتری مواجه شد و این چنین بود که توسط مدیران MTV کشف شد و اکنون تبدیل به ستاره ی بزرگی شده. جاستین در سال 2008 قرارداد خود را با استدیو Island امضاء می کند و اولین تک آهنگ خود را به نام One Time بیرون می دهد. جاستین متولد اول مارس 1994 (16 سال) است.



نام:Justin Drew Bieber
متولد 1 مارچ 1994 (3 اسفند 1373 )
قد: 16۸
رنگ چشم: قهوه ای
سرگرمی ها: فوتبال بسکتبال اسکیت گلف!
رنگ مورد علاقه: آبی و بنفش
ساز مورد علاقه: گیتار و پیانو
عدد مورد علاقه:6!
خواننده های مورد علاقه: کریس براون (Chris Brown) آشر (Usher) تی بن Ti bone و ...
برنامه ی تلویزیونی مورد علاقه: امریکن آیدول (AMERICAN iDOL)
اسم مامانش پتی PATTY اسم باباش جرمی Jeremy Bieber که وقتی جاستین خیلی کوچیک بوده طلاق گرفتن! نا خواهری: جازمین نابرادری:جکسون
اسم دوستای صمیمیش: رایان و کریستین
اسم سگش: سمی sammy
غذای مورد علاقه: ماکارونی و از چیزای شیرین هم خوشش میاد
شکلات مورد علاقه: مارس Mars
نوشیدنی مورد علاقه: آب پرتغال
از سبزیجات خوشش میاد!
دانش آموز ممتاز و درس ادبیات انگلیسیس هم از همه ی درساش بهتره!
جاستین به چشم ها و لبخند یک دختر توجه میکنه و از دخترایی که شوخ طبع اند خوشش میاد!
از بستنی کاکائویی خوشش نمیاد!!!!!!!!!
وقتی 13 سالش بود توی مراسم رقص مدرسشون اولین بوسشو کرد! Big Grin (توی آمریکا در ماه های سپتمبر و اکتبر یه مراسم رقصی هست که البته فقط برای راهنمایی ها و دبیرستانیاس ابتدائیا ندارن که تو این مراسم باید لباس مجلسی بپوشن و با date شون برقصن!
میتونه طبل و شیپور و گیتار و پیانو بزنه!!
دست چپه!
حالا این که چطوری خواننده شد خیلی جالبه!

جاستین کلا" به آواز و خوانندگی و اینا علاقه ی زیادی داشت وتوی یه مسابقه ی خوانندگی محلی خودشون شرکت کرده بودو مامانش هم از خوندنش فیلم میگرفت و میزاش یوتوب! بیشترم آهنگای آشر و کریس براون اینارو میخوند! تا اینکه مامانش دید خیلی بیننده هایه ویدئو هاش زیاد شده پس بزام ویدئو گرفت و گذاشت تو یوتوب تا اینکه اسکوتر براون Scooter braun کشفش کردو رفت به usher معرفیش کرد.آشر هم خوندنشو دید خوشش اومد و بردش لس آنجلس تا برای مدیر یکی از شرکت هایی که خواننده ها باهاشون قرار داد بستن =Island def Jam (مثله hollywood record deals و اینا میدونین که چی میگم؟) و این اتفاقات 7 ماه بیشتر طول نکشید و جاستین به رویاهای خود دست یافت!!!! ( راستی جاستین توی استانفورد-اونتاریو ی کانادا زندگی میکرده که الان آتلانتا هستن توی آمریکا) اصلا فکر نمیکرده این اتفاقات واقعا میفته و همینجوری دوروبره خونش و آهنگ میخونده واسه خودش!

جاستین میگه که:
اولین بار که اسکوتر اومد دنبال من که بریم آتلانتا (13 سالش بوده)و منو ببره پیش آشر. آشر داشت ماشینشو پارک میکرد. و اولین بارم بود که یه سفر خارج از کشور میکردم! منم که آشر دیدم بهش گفتم: سلام آشر من عاشق آهنگاتم میخوای یکیشونو برات بخونم؟؟ آشر گفت: نه رفیق کوچولو بیا تو بیرون سرده!
Hey Usher, I love your songs, do you want me to sing you one?' He was like, No little buddy, just come inside, it's cold out
الان هم جاستین و آشر باهم دوستنو جاستین میگه من همیشه اذیتش میکنم میگم یادته روز اول چطوری منو ضایه کردی!
اویان آهنگش One time بوده بعدشم First dance بعشدم down to earth و bigger

جاستین میگه من میخوام به همه بگم که شما میتونی هررر کاریو بکنین اگه ذهنتون بزارید براش ( توهمو تصور باورو میگه Smile ما اصلا خانواده ی پولداری نبودیم و من خیلی معمولی بزرگ شدم . من چیزهایی رو که بقیه ی بچه ها داشتنو نداشتم ( آخی دلم سوخت) و فکر کنم باعث شده که الان انسان قوی تری باشم! و میخوام برم کالج و شخص بهتری بشم!
I'm looking forward to influencing others in a positive way," says Justin. "My message is you can do anything if you just put your mind to it. I grew up below the poverty line; I didn't have as much as other people did. I think it made me stronger as a person it built my character. Now I have a 4.0 grade point average and I want to go to college and just become a better person."

"I think older people can appreciate my music because I really show my heart when I sing, and it's not corny," he says. "I think I can grow as an artist and my fans will grow with me

از بیانسه و ریحانا خیلی خوشش میاد! مخصوصا بیانسه! که  آرزوی خوندن یه آهنگ دو نفری رو باهاش داره!  اینجا تعدادی از تاپ تراک هایش را برایتان برای دانلود به نمایش گذاشته ام :


اگر از این خواننده خوشتون اومد میتونم تراک ها و موزیک ویدیو هاش رو براتون بذارم . منتظر نظراتتون هستم .

نقش دوم

مدت زیادی نبود وارد دنیای دروغ  سینما شده بودم ، به خاطر همین نقش دوم معمولا برای من بود و من نیز در چند فیلم قبلی ام خود را برای پذیرفتن نقش دوم تثبیت کرده بودم . دختران زیادی با سن های بالا بر سر راهم قرار گرفته بودند ولی هیچکدام برایم جذابیت نداشتند و من در انتظار زیبای شیرینم بودم ، خود را به هیچ نیالودم و می خواستم با عشق او سمی شوم ؛ تا اینکه یکی از روز ها ...

گوشه کنار را به دنبال دختر خودخواه دیگری جستم ولی چشمم از روی یک نقطه جدا نمی شد ، لطافتش از دور پیدا بود .

به آرامی به او نزدیکتر شدم و لطافت و عشق را در دستانم خلاصه کردم و خرقه را از سرش کشیدم و موهایش را نوازش کردم . مانند ستاره می درخشید ، موهای زرین روی شانه هایش ، مانند عروسک های رقصنده ی کودکی از حرکت افتاده بودند . بینی اش بی نقص بود ، چشمان تیله ای آبیش به آبی آب های زلال ونیز بود که در آن می شد عشق را کاوید که بی صبرانه می تپید . لبانش ظریف و سرخ بود ، به رنگ آتش مو های شیطان ، به نظ داغ می آمدند . او دختری کامل مانند فرشته ها بود .

روز چهارم تمرین ، چند دقیقه بعد از اتمام فیلمبرداری ، صدای ملودی آرامی دلم را به طور عجیبی لرزاند ، گوشی اش زنگ زد و با نگرانی جواب های قانع کننده ای به طرف دیگر می داد و با ناراحتی قطع کرد . نگرانی و دغدغه را در صورتش خواندم ، حس کردم دوست دارد با کسی درددل کند ، پس جلو رفتم ، دستم را روی شانه اش گذاشتم و گفتم : " دوست داری چند دقیقه ای با هم قدم بزنیم ؟! " سرش را به علامت تایید تکان داد .

آنقدر سوال پیچش کردم تا به حرف آمد ، با نگرانی در مورد احساسش راجع به بازیگری می گفت : " وقتی آدم به بازیگری روی میاره ، جسم و روحش رو میفروشه ، نمی تون عاشق باشه ، دروغ و راست گفتنش نا پیداست ، خودخواه میشه و هر حرکتش تیتر روزنامه ها میشه . من بعد از این سریال کنار می کشم . " حرف هایش عاقلانه بود ، آینده نگرانه هر جمله اش را تمام می کرد . در جوابش گفتم : " شاید سینما در نقش های مبتدی و پایین ، کثیف نباشه ولی هرچی بالاتر میری بدتر میشه . منم بعد از این سریال کنار می کشم یا ..." ایستادم و دستش را بوسیدم و گفتم : " یا فقط با تو بازی می کنم ." انگشتانش را در لا به لای انگشتانم دواند و مرا در آغوش کشید و گفت : " منم پا به پاتم ."

این هم از این ، فکرم عملی شد . عشق و شهوت وجودم را گاز می زد . در خانه را بستم و بخاری را روشن کردم . با ناراحتی گفت : " ای وای ! پیرهن زیر کتم هم خیس شده ، چیکار کنم حالا ؟ " پیراهنم را در آوردم و روی بخاری انداختم و بدنم نمایان شد . گفتم : " هرجور راحتی خوشگلم " به دیواری تکیه دادم و منتظر بودم تا ببینم چه می کند . پیراهنش هم که بلندی اش به زانو هایش می رسید ، درآورد و روی بخاری انداخت . جلو رفتم و گردن و بازوانش را لمس کردم و گفتم : " تو فوق العاده ای ! " ....

ادامه نوشته

سال نو مبارک

لحظه های دلم تیک تاک می گذرند ، رو به درگاه خداوند زانو میزنم ، اطرافیان همه دعا زمزمه می کنند و نجوای فرشتگان صحنه را نورانی کرده ، ملتمسانه کردگار دانا را صدا می زنم :

سال نو مبارک

Happy new year

 

پاره ای از دنیای تو

سفیدی هنوز رنگ پارچه ی ابریشمین شال دور گردن کوه هاست ، دانه های رقصان برف بر لب های نم دار زمین بوسه می زنند ولی گویی نسیمی با عطر شکوفه همه را مست خود کرده ، شال های سفید دیگر محکم نیستند ، برف هم سال دیگر در مهمانی زمین خود را می آراید . بوی بهار می آید و من حال و هوایی دگرگون دارم .
در یک شب به یکباره برای اولین بار ، قلبم خود را برای مهمانی آراست ، گویی در اتاق عشق قلب پسری جشنی برپا بود . جشنی کوچکی را پشت سر گذاشت بود و به ملودی پاشنه های کفش هایم در حال قدم زدن گوش می دادم . سفیدی پیراهنش و کفش های سفید مشکی اش توجه مرا در آن شب تاریک به خود جلب کرد . از دور با چشمانم لباس هایش را کاویدم که ناگهان چهره ای آشنا از ورای آن تن جذاب پدیدار شد . نگاهمان بهم گره خورد ، گرما همه ی وجودم را فرا گرفت و برای لحظه ای نمی توانستم حرکت کنم . خود را نباختم ، دستم را به آرامی حرکت دادم ولی برای لحظه ای قلبم کنترل دستم را بدست گرفت و آن را روی لباسم حرکت داد ، همینطور که خارج از اراده ام از بدنم بالا می آمد ، کنترلش را بدست گرفتم دستم را برای او تکان دادم ، او هم در جواب دست تکان داد . آب دهانم را قورت دادم ، نگاهش را رها کرد وبه قدم هایش را روی زمین به سوی مسیرش بر داشت .
قلبم را با خود برد و در کنار قلبش نشاند .تمام آن شب منتظر لحظه ای بودم که به او نشان دهم که گرفتارش شدم ، میخواستم بوسه ای با نسیم عشق بر روی دستانم برقصانم و برایش بفرستم ولی فرصت نگاه دیگر او را بدست نیاوردم . آن شب گذشت و من تا فرصتی دیگر در آتشش سوختم که دوباره دیدمش و عاشق تر شدم ، شب ها از فکرش خوابم نمی برد ، دوست دارم قسمتی از دنیایش باشم ، دوست دارم که او هم همان حسی که نسبت بهش دارم بهم داشته باشه ، دوست دارم دستانش را حس کنم و دوست دارم در این هفته که هر لحظه فرصت دیدنش نزدیک می شود ، احساسمان را بهم بگوییم ...
من اینجا تنها نشسته ام ، کسی غریبه در اینجا نیست ، بیا و بشنو احساساتم را و احساساتت را نشان بده ! من هنوز نشسته ام تا بفهمی که حرف من چیست ، قلبم در مشت توست ! و نمی توانم اسمت را فریاد بزنم چون رازی است بین من و تو .

چی بذارم ؟

سلام بچه ها ، تصمیم دارم چند تا چیز براتون بذارم ، خودتون بگید که کدوم رو الان بذارم ؟

۱. یه بازی جدید

۲. لحظه ی اتصال ( عاشقانه )

۳. می خواهم با تو بمانم ( عاشقانه )

۴ . حوری ( عاشقانه پریان )

۵. به پاس نفرتت ( نامه ی عاشقانه سیلواناس به آرتاس )

۶. دوستانه ( داستان دوستی )

۷. شاید فردایی نباشد .. ( تخیلی عاشقانه )

۸ . سیاه و سفید ( آشنایی عاشقانه )

۹ . موهای طلایی اش ( تخیلی )

۱۰ . آتیش پاره ( داستان زندگی دختری جوان ، تخیلی )

۱۱ . پشه ( داستان عشق دو پشه )

۱۲. رنگین کمان پاداش کسانی است که تا آخرین قطره زیر باران می مانند ( قرار دو جوان )

نمیخواهم فرمانده درمانده باشم ...

سربازی حراسان وارد اردوگاه شد و در حالی که نفس نفس میزد ، در عمق چشمانش چشم دوختم ، شکه شده بود ، ضربان قلبش اسمی را با تمام وجود فریاد می زد . افرادم دورش را گرفتند تا حالش را جا بیاورند ، نزدیک رفتم و دستم را روی شانه اش گذاشتم و با جدیت گفتم : " چه چیز تو را اینقدر ترسانده ؟ جنیان از چه شیون بر میدارند ؟! ... " در چشمانم نگاه کرد و گفت : " حسین ... " تمام وجودم لحظه ای ایست کرد ، باید تصمیم می گرفتم ، لشگریان را به حال خود آوردم و فریاد زدم : " خود را آماده کنید ، سلاح هایتان را برنده تر از همیشه کنید ، به دیدار حسین می رویم ! "

به سرعت به نزدیکی چادر حسین رسیدیم . در صحرای کربلا معرکه ای برپا شده بود ، لبانم خشک شده بود ، لشگر حسین فقط 72 نفر در مقابل چند صد نفر سپاه کفر بود . چادر را کنار زدم و در خدمت حسین بن علی زانو زدم با بغض گفتم : " بگذار جنیان در کنارت بجنگند ! سپاه چند هزار نفری من در خدمت فرزند علی بن ابیطالب ، حسین بن علی است ! " دستانم را گرفت و بلندم کرد و به آرامی زمزمه کرد :" نیازی به کمک شما نیست ..."

از محبت و گذشت و قناعتش هرچه بگویم کم است ، جملاتش بغض در گلویم می انداخت .

در جوابش گفتم : " یا اباعبدالله ! عظمت سپاه اسلام نباید مخفی بماند ... بگذار زمین را به خون این کفار آغشته کنیم ....

-         اگر قرار بر دخالت شما بود ، واقعه عاشورا در کربلای خشک ، خیالی بیش نبود .

اطاعت بر وجودم چنگ میزد ، از چادر بیرون رفتم و به  خواهر و برادر حسین بن علی عرض ادب کردم و در گوشه از معرکه ایستادم .

 (ادامه متن در ادامه مطلب )

ادامه نوشته

عاشقانه ، کودکانه

عکس های عاشقانه از کودکان در ادامه مطلب

ادامه نوشته

منتظرم ...

هرروز خسته تر از دیروز ، به امید دیدن نگاه زیبای تو ، پلک هایم را باز می کنم ؛ اما چیزی جز دیوار های سفید گچی اتاقم دیدگانم را پر نمی کند . سرمای سرد زمستان را همیشه یه خاطر دستان گرمت می ستودم ، هنگامی که باد سوزناک سرد به صورتم شلاق میزند ، چشمانم را می بندم و در آرزوی گرمی انگشتانت که تک تکشان با رقص تحریک کننده ای روی صورتم بالا و پایین می رفتند ، اشکی سرد بر گونه ام می غلتد ؛ تمام صورتم یخ میزند که ایکاش دستانت بودند تا از بوسه سیرابشان کنم .

چشمانم را به جوهر عشق آغشته می کنم تا لحظه ای خیالت بر وجودم چنگ بیندازد ؛ چروک های روی لباس مشکی ات برایم جذاب بود ، با هر حرکتت تکان خاصی به خود می دادند ؛ موهای سیاهت را دوست داشتم ، هر وقت در کنارت می نشستم ، حالتشان را بهم می ریختم تا لحظه ای لبخند شیرینت را زیر دندان هایم مزه مزه کنم ؛ دیوانه ی نگاهت بودم ، اعماق اقیانوسی شان مرا تحریک می کرد ، حاضر بودم ساعت ها و ساعت ها در آن ها چشم بدوزم ، اما تو با بوسیدنم نمی گذاشتی که خود را فدای نگاهت کنم ، با داغی لبانت همی چیز را برایم زیبا می کردی ؛ حرکات دستان آرامش بخش و قدرتمندت را هرگز از یاد نمی برم ، وقتی باران می بارید ، دست یکدیگر را می گرفتیم و زیر باران ، با ملودی قطرات می رقصیدیم ؛ ابروانت تداعی حالات روحی ات بود ، با بالا و پایین رفتنشان خواسته هایت را می فهمیدم ، هرگاه عصبانی بودی با بوسه ای بر پیشانی ات ، حالتشان عادی و عاشقانه می شد .

اما حالا وقتی باران می بارد ، با خیره شدن به گریه قطرات پشت شیشه ی مه آلود ، برای خود می رقصم تا شاید حرکت انگشتانت را روی بدنم حس کنم ؛ نگاهت را در گوشه گوشه ی دنیا می جویم ولی در آخر ، از خستگی این جست و جو به گوشه ای خیره می شوم و در تفکر روز های شیرینمان به خواب می روم . به اندازه تمام برگ هایی که ریخته شده و خواهد ریخت ، دوستت دارم .

این را بدان که تا آخر عمر بعضی روز ها برای خود گل می خرم ، چون تو همیشه  برایم گل سرخی می خریدی اما حالا که نیستی ، با خود فکر می کنم که تو بدون این که بدانم برایم گل خریده ای و طوری که به یاد ندارم عاشقانه تقدیمم کرده ای . همه چیزم را برایت می دهم ولی تو هم با آمدنت انتظارم را پایان ده .

     هرگز ندیدم بر لبی لبخند زیباى تو را                     هرگز نمى گیرد کسى در قلب من جاى تو را

Shadowjewel

چشمای مغرورش هیچوقت از یادم نمیره .

رنگ چشاش سبز بود .

رنگ برگ های گل سرخ . تازه تازه ..

وقتی موهای مشکیشو شونه می کرد دوست داشتم دستامو زیر موهاش بگیرم

مبادا که یه تار مو از سرش کم بشه .

دوستش داشتم .

لباش همیشه سرخ بود .

مثل گل سرخ حیاط . مثل یه غنچه …

وقتی می خندید و دندونای سفیدش بیرون می زد اونقدرمعصوم و دوست داشتنی می شد که اشک توی

چشمام جمع میشد.

دوست داشتم فقط بهش نگاه کنم .

دیوونم کرده بود .

اونم دیوونه بود .

مثل بچه ها هر کاری می خواست می کرد .

دوست داشت من به لباش روژ لب بمالم .

می دونست وقتی نگام می کنه دستام می لرزه .

اونوقت دور لباش هم قرمز می شد .

بعد می خندید . می خندید و…

منم اشک تو چشام جمع میشد .

صدای خنده اش آهنگ خاصی داشت .

قدش یه کم از من کوتاه تر بود .

وقتی می خواست بوسش کنم ،

چشماشو میبست ٫

سرشو بالا می گرفت ٫

لباشو غنچه می کرد ٫

دستاشو پشت سرش می گرفت و منتظر می موند .

من نگاش می کردم .

اونقدر نگاش می کردم تا چشاشو باز می کرد .

تا می خواست لباشو باز کنه و حرفی بزنه ٫

می بوسیدمش .

می سوختم .

همه تنم می سوخت .

چشاش مثل یه چشمه زلال بود ٫صاف و ساده …

وقتی در گوشش آروم زمزمه می کردم : دوستت دارم ٫

نخودی می خندید  .

شبا سرشو می ذاشت رو سینمو صدای قلبمو گوش می داد .

من هم موهاشو نوازش میکردم .

عطر موهاش هیچوقت از یادم نمیره .

شبای زمستون آغوشش از هر جایی گرم تر بود .

دوست داشت وقتی بغلش می کردم فشارش بدم ٫

می گفت : دوست ندارم از پیشم بری .

بعضی روزا که بارون میومد ، دستمو می گرفت و می برد بیرون ،

تا شب قدم میزدیم و وقتی ستاره ها معلوم می شدن ،

براش آواز می خوندم و می رقصیدیم .

بیشتر شبا تا صبح بیدار بودم .

نمی خواستم این فرصت ها رو از دست بدم .

می خواستم فقط نگاش کنم .

هیچ چیزبرام مهم نبود .

فقط اون …

من میدونستم قراره یه اتفاقی براش بیوفته ،

خودش نمی دونست .

تا اینکه بالاخره اون اتفاق افتاد .

جواهر من پژمرد .

هیچکس حال منو نمی فهمید .

دو هفته کنارش بودم و اشک می ریختم .

یه روز صبح از خواب بیدار شد ٫

دستموگرفت ٫

آروم برد روی قلبش ٫

گفت : می دونی قلبم چی می گه؟

بعد چشاشو بست.

تنش سرد بود .

دستمو روی سینه اش فشار دادم .

هیچ تپشی نبود .

چشام سیاهی رفت ،

چند نفر اومدن و منو کنار زدن و دورش جمع شدن ،

چند راهبه با لباس های سفید بلند ،

خواستم بلند شم ، سرم گیج می رفت ،

دستامو به دیوار گرفتم و رفتم بالای سرش ،

دورش پر از نور بود ،

فکر کردم مرده و داره میره ،

عقب عقب رفتم و بیرون روی صندلی نشستم و سرمو تو دستام فشار می دادم .

هیچی نفهمیدم .

هیچکس نمی فهمه من چی میگم .

هنوز صدای خنده هاش تو گوشم می پیچه ٫

هنوزم اشک توی چشام جمع می شه ٫

هنوزم دیوونه ام.

عزیزم برگرد ! ...

اومدن صدام کردن ، گفتم لابد می خوان بهم بگن مرده ، ولی ...

عشق من زنده بود و زیر چشی از روی تخت نگام می کرد .

اینم برای دوست عزیزم ، Rihanna !


می خوام یکی از معروف ترین خوانندهای زن رو بهتون معرفی کنم ، کسیا که دوست دارن موسیقی R & B باحال گوش بدن یا تو ماشینشون بترکونن ، باید ریانا رو بشناسن .

ریانا خوانندهٔ سبک پاپ و ریتم و بلوز، طراح مد، مانکن و فعال امور بشردوستانه‌است.
او اولین خوانندهٔ زن اهل باربادوس و دومین هنرمند باربادوسی ست که موفق به دریافت جایزه گرمی شده‌است.
اولین آلبوم او در سال ۲۰۰۵ به بازار آمد. او آلبوم دوم خود را با تاخیر یک ساله‌ای با نام دختری مثل من به فروشگاه‌های شهر روانه کرد. سال بعد نیز با آلبوم دختر خوب بد شد منتقدان را متعجب کرد، و در همین زمان بود که به شهرت و محبوبیت رسید.

ریانا در حال حاضر در شهر سن دیگو در جنوب ایالت کالیفرنیا در آمریکا زندگی می‌کند.

زادگاه

ریانا قسمتی از نام رابین ریانا فنتی (به انگلیسی: Robyn Rihanna Fenty) است که در ۲۰ فوریه سال ۱۹۸۸ (میلادی) در شهر سنت مایکل در کشور باربادوس در منطقه کارائیب متولد شد.

او دختری معمولی بود که دوران راهنمایی اش را در مدرسه سیصد و ده ساله کامبرمیر در باربادوس گذراند. در سال ۲۰۰۳ با کمک دو نفر از همکلاسی هایش یک نمایش موسیقی سه نفره را اجرا کرد. در سال ۲۰۰۴ ، او برندهٔ مراسم دوشیزهٔ زیبای کامبرمیر شد و نمایش کوتاهی اجرا کرد. او با اجرای آهنگ قهرمان از ماریا کری برندهٔ جایزهٔ نمایش استعدادهای مدرسه اش شد و شاید همین امر سبب ورود او به عرصهٔ خوانندگی بود.

در ۲۰۰۳ پس از آنکه با دوستانش نمایش را اجرا کرد، دوستش او را به ایوان راجرز، تهیه کننده موسیقی که برای مسافرت به همراه همسرش به باربادوس آمده بود معرفی کرد. او به کمک راجرز چند آهنگ را بازخوانی و ضبط کرد که به بسیاری از استدیوهای آمریکایی فرستاده شد. این قطعات مورد قبول استدیوی دف جم واقع شد و مدیریت رپر دف جم، جی زی، از او دعوت به همکاری کرد.

ریانا ، بزرگ‌ترین دختر خانواده‌است . پدرش رونالد فنتی ، یک شهروند آفریقایی-ایرلندی، و مادرش مانیکا فنتی ، اهل کشور گویان در آمریکای جنوبی است.

الهاماتی که از کارهای بیانسه ، آلیشیا کیدز ، و ماریا کری گرفته در کارهای اولیه اش در موسیقی بسیار آشکار است.

نخستین آلبوم ۲۰۰۸

نخستین آلبوم ریانا، موسیقی خورشید (Music of the Sun) بود که در ۳۰ اوت ۲۰۰۵ میلادی، زمانی که ریانا 17 ساله بود، به بازار عرضه شد. دو ماه بعد، در تاریخ ۱۱ اکتبر ۲۰۰۵، آهنگی از ریانا به نام «پان د ریپلای» (Pon de Reply) به بازار آمد که در آمریکا و بریتانیا، مقام دوم را در فهرست آهنگ‌های برتر ازآن خود کرد.

دختری مثل من (A Girl Like Me) آلبوم دوم ریانا در سال ۲۰۰۶ کمتر از ۸ ماه پس از آلبوم اول او وارد بازار شد.
سومین آلبوم او به نام (Good Girl Gone Bad) سال ۲۰۰۷ منتشر شد و اولین تک آهنگش به نام چتر (Umbrella) موفقیت جهانی به همراه داشت و ریانا را در سراسر دنیا معروف و محبوب ساخت. چتر پرفروش‌ترین آهنگ آن سال و موفق به دریافت یک جایزه گرمی شد. او در سال ۲۰۰۸ نسخهٔ جدید آلبوم آخر خود را عرضه کرد که شامل ۳ تک آهنگ با نام‌های take a bow و disturbia و تک آهنگی همراه با گروه (maroon5) بود که دوتای اول موفقیت‌های زیادی را برای او همراه داشت.آلبوم‌ها

موسیقی خورشید (Music of the Sun) تاریخ انتشار: ۳۰ اوت ۲۰۰۵

دختری مثل من (A girl Like Me) تاریخ انتشار: آوریل ۲۰۰۶

دختر خوب بد شد (Good Girl Gone Bad) تاریخ انتشار: ۵ ژوئن ۲۰۰۷

زندگی شخصی (Personal Life) تاریخ انتشار: ۱۱ اکتبر ۲۰۰۷

درجه Rated R) R)

لینک چند تا از آهنگ هاشو براتون می زارم ، اگه خواستید گوش بدید مطمئن باشید پشیمون نمی شید !

 

 Please Don't stop The Music

Te amo

Take a bow


بی تو هرگز !

اگر سهم من از این همه ستاره فقط سوسوی غریبی است، غمی نیست. همین انتظار رسیدن شب برایم کافیست.

مهربانا ، سایبانی از جنس اشک و نیاز می خواهم تا سجاده ی دلم را در آن بگسترانم و با دستان خسته قنوتم از تو بخواهم که بر وجود سردم نور نگاهت را بتابانی و گل های زیبای عشق و ایمان را بار دگر در من تازه گردانی....

هر که عاشق شد جفا بسیار می باید کشید                       بهر یک گل منت صد خار می باید کشید

من به مرگم راضیم، اما نمی آید اجل                              بخت بد بین، از اجل هم ناز می باید کشید

 مي دوني علت كسوف و خسوف چيه ؟ ماه و خورشيد براي ديدنت دعوا مي كنن

 قلبمو هديه می دم بهت . مواظبش باش . نه به خاطر اینکه قلبمه به خاطر اینکه تو توشی.

دل آدمها مثل يك جزيره دور افتادست ،اينكه كي واسه اولين بار پا به جزيره ميزاره مهم نيست مهم اون كسيه كه هيچوقت جزيره را ترك نكند.

اگر باران بودم انقدر مي باريدم تا غبار غم را از دلت پاک کنم اگر اشک بودم مثل باران بهاري به پايت مي گريستم اگر گل بودم شاخه اي از وجودم را تقديم وجود عزيزت ميکردم اگر عشق بودم آهنگ دوست داشتن را برايت مينواختم ولي افسوس که نه بارانم نه اشک نه گل و نه عشق اما هر چه هستم دوستت دارم

عشق شايد زود تو را عاشق و دلتنگ كند اما هرگز تو را سير نمي كند. گرتواين دنيا کسي هست که با ديدنش رنگ رخسارت عوض ميشه و قلبت ابروتو به تاراج مي بره. مهم اين نيست که اون مال تو باشه، مهم اينه که باشه. نفس بکشه، زندگي کنه و از زندگيش لذت ببره.

گفتی دوست دارم! گفتم به اندازه چی؟ گفتی به اندازه اسمان گفتم: به وسعت همان؟ گفتی: دریا گفتم: به عمق همین؟ گفتی به عمق دلم که بزرگتر از هر دریایی است. حالا که مدت ها گذشته می بینم دلت واقعا عمق دارد چون چند نفر دیگه هم بعد از من امده اند و هنوز هم جا دارد.

میدونی چقدر دوستت دارم ؟!

به دنبال واژه ای میگردم ، تا قلمم راسیراب کنم واین آخرین شاید هم آغازی برای فرداییست که هنوز در راه نیست و کاغذهای مچاله شده ی زباله دان گواه به این راز دارند و این آیینه خسته تر از همیشه زیر غباری از دور تنها تصویر مرا بدونه هیچ واژه ای به سکوت فریاد می زند امروز غبارت را به باد می دهند .

اونی که یار تو بود، اگه غمخوار تو بود، قلبش رو پس نمی داد دل به هر کس نمی داد، دل می گفت مقدسه عشق اون برام بسه ،از نگاش نفهمیدم که دروغ وهوسه، غصه خوردن نداره ،گریه کردن نداره، به یه قلب بی وفا دل سپردن نداره، آخر قصه چی شد، قلب اون مال کی شد اون که از من پر گرفت چی می خواستیم وچی شد، اونی که مال تو بود اگه لایق تو بود تورو تنها نمی ذاشت، با خودت جا نمی ذاشت... اونی که یار تو بود، اگه غمخوار تو بود، قلبش رو پس نمی داد دل به هر کس نمی داد
خوشا دردی که درمانش تو باشی خوشا راهی که پایانش تو باشی خوشا چشمی که رخسار تو بیند خوشا ملکی که سلطانش تو باشی خوشا آن دل که دلدارش تو گردی خوشا جانی که جانانش تو باشی مشو پنهان از آن عاشق که پیوست همه پیدا و پنهانش تو باشی برای آن به ترک جان بگوید دل بیچاره تا جانش تو باشی .

شمع می سوزد و پروانه به دورش همه شب

                                                                          من که می سوزم و پروانه ندارم چه کنم

روی هر سری گریه کند وقت وداع

                                                                           سر من وقت وداع گوشه دیوار گریست

 

پوستر  Resident evil 5

اینم از پوستر Resident evil 5 ، ساخته ی خودم .

داستان عشق دو پری

- همانطور که چشمانم مشغول نگاه کردن دست ظریفش بودند ، متوجه آستین های بلند توری ای شدم که به رنگ سرخ بود واز آرنجش آویزان بود . سرم را با لرز عجیبی  بالا بردم تا صورت صاحب آن دست های ظریف را ببینم .

ناگهان چشمم در چشمش افتاد . به من زل زده بود و منتظر بود تا من سرم را بالا کنم و نگاهش کنم ، آنگاه بود که لبخندی شیرین بر روی لبانش دوید و چشمان سبز درخشانش که از زیر پرده ای کنار رفته ی مژه هایش پیدا بود و همچنان جادویی درون آن ها نیرو می گرفت ، نظاره ام کرد . به سرعت لبخندش را در سرخی گونه هایش خلاصه کرد و با تکان دادن انگشتان ظریفش در آب ، سعی کرد خجالت خود را نشان ندهد .

( ادامه متن در ادامه مطلب )

ادامه نوشته

تقدیم به تو ، ای عشق !

من روز خویش را

با آفتاب روی تو ،

کز مشرق خیال دمیده ست

آغاز می کنم .

من با تو می نویسم و می خوانم

من با تو راه می روم و حرف می زنم

وز شوق این محال :

                           -که دستم به دست توست !-

من ، جای راه رفتن ،

                                   پرواز می کنم !

آن لحظه ها که مات

در انزوای خویش

یا در میان جمع

خاموش می نشینم :

موسیقی نگاه تو را گوش می کنم .

گاهی در میان مردم ، در ازدحام شهر

غیر از تو ، هرچه هست فراموش می کنم .

گویند این و آن به هم آهسته :

دیوانه را ببینید !

بیخود ، چو کودکان ،

لبخند می زند !

با خود چگونه گرم سخن گفتن است !؟

من ، دور ازین ملامت بیگاه ،

                                        همچنان ،

سرمست ،

                  در فضای پریخانه های راز

شاد از شکوه طالع و بخت موافقم .

آخر ، چگونه بانگ بر آرم که : عاقلان !

دیوانه نیستم ،

                     به خدا سخت عاشقم !

یادش به خیر !

 

Our 3th group : Efy syna
عکس هنرستان ما در ادامه مطلب ( ساخت خودم )

ادامه نوشته